مديكال عزيز اومدددددددددددددددددددددددددد
همون روز زنگ زدم دكتر پورمند منشي اش وقت نداد بعد زنگ زدم دكتر مقصوديان براي پنجشنبه ساعت 9:30 صبح وقت داد اما گفت بعد از 14 فروردين مدارك رو ميفرسته كه مجبورم كرد دوباره زنگ بزنم التماس منشي دكتر پورمند كه گفت شب زنگ بزن شب زنگ زدم و برنداشت كه سه شنبه صبح مجبور شدم به دكتر راهواريان زنگ زدم و منشي اش گفت همين الان بياين ديروز جشن پايان سال بود و نميتونستم تكون بخورم و همسر محترم هم كه از صبح كارخانه جلسه بودند. صبح دوباره زنگ زدم منشي دكتر پورمند و با كلي التماس 8:30 سه شنبه شب را وقت گرفتم اواسط جشن اومدم بيرون و بدوبدو رفتم مدارك و لباسهاي پسر گلم را برداشتم و رفتم خونه مامان و بعد همسرجان اومد دنبالم و رفتيم به سوي دكتر كه به منشي اش زنگ زدم آدرس را بپرسم گفت يادمون رفته باهاتون تماس بگيريم وقتتون كنسله اما فردا هر ساعتي بگيد براتون وقت ميذارم. خلاصه هر دو وامانده و خسته از دوندگيهاي الكي برگشتيم خونه امروز دوباره زنگ زدم و ساعت 7:30 كه ديشب باهاشون هماهنگ كريدم و اطلاع دادم كه گفت 8:30 بياييد. خلاصه فعلا منتظرم ببينم چي ميشه.
راستي ازما فرم schedule A را خواستند با گواهي عدم سوء پيشينه كه با توجه به جدولي كه توي فروم داشتيم و پيش بيني ميكردم همين روزها نوبتم بشه گرفتيم و داديم دارالترجمه، گردش حساب 6 ماهه خواستند كه هنوز نميدونيم چكارش كنيم، مدارك عمه همسر را هم خواستند با landing fee و كپي تمام صفحات هر سه نفر.